آیا دور پنجم در رم راه نجاتی برای بحران هسته ای ایران خواهد بود؟

وقایع صنعت – با آغاز دور پنجم مذاکرات هستهای ایران و آمریکا در رم، بار دیگر نگاهها به میز مذاکره دوخته شده است. مذاکرهای که نه فقط پرونده هستهای، بلکه نقشه توازن قدرت در خاورمیانه، آینده تحریمها و ثبات انرژی جهان را رقم خواهد زد.
اما پرسش بنیادین این است: آیا در دنیای پرآشوب امروز، اصلاً میتوان مسئلهای چنین پیچیده را “حل” کرد؟
ایران و آمریکا: در دام بازیگر عاقل یا اسیر یک بازی بدون برد؟
بحران هستهای ایران، کلاسیکیترین سناریوی “معمای زندانی” در نظریه بازیهاست. هر دو طرف میدانند که همکاری(مذاکره برای توافق برد-برد) بهتر از درگیری است. اما بیاعتمادی، محاسبه غلط هزینهها، و سیگنالهای مبهم موجب میشود طرفین به جای برد-برد، اغلب به گزینه باخت-باخت برسند.
در این الگو، آمریکا با خاطرهی شکست ترامپ در خروج یکجانبه از برجام، اکنون محافظهکارانهتر عمل میکند. ایران نیز، با تجربیات تلخ تحریم و بدعهدی، به دنبال ضمانتهایی است که در ادبیات نظریه بازیها «credible commitment» خوانده میشود.
از حل مسئله تا مدیریت مسئله: مسیر رم به کدام سو خواهد رفت؟
برخی معتقدند باید بهجای تلاش برای حل کامل بحران، به مدیریت مسئله اندیشید. به بیان دیگر، شاید برجام ۲ یا ۳ نه یک توافق نهایی، بلکه یک پروتکل موقت تعامل پایدار باشد. در این سناریو، مسئلهای حل نمیشود، اما منازعه مهار میشود. درست مانند آتشبس نانوشته آمریکا و کره شمالی.
چه نظریههایی ما را به درک بهتری از این دور مذاکرات میرسانند؟
۱. نظریه بازیها:
در چارچوب بازیهای تکرارشونده، اگر طرفین در هر دور “همکاری مشروط” را برگزینند (known as Tit for Tat strategy)، احتمال دستیابی به یک توافق گامبهگام افزایش مییابد. مثال: رفع بخشی از تحریمها در برابر کاهش سطح غنیسازی.
۲. واقعگرایی تدافعی:
طرفین بهدنبال امنیت خود هستند نه سلطه. اگر هزینه بیتوافقی بیشتر از امتیاز دادن باشد، توافق محتمل میشود. تغییر موازنه قوا در منطقه (نقش چین، روسیه و حتی عربستان) نیز بر محاسبات طرفین اثر گذاشته است.
۳. لیبرالیسم نهادی:
نهادهای بینالمللی مانند سازمان ملل، بانک جهانی یا سازمان تجارت جهانی نقش اصلی را در کاهش هزینههای تعامل و اجرای توافقات دارند.
۴. ساختارگرایی:
نگاه امنیتی به برنامه هستهای ایران باید با یک گفتوگوی هویتی تغییر کند. اگر هویت ایران بهعنوان یک “قدرت منطقهای مسئول” پذیرفته شود، چارچوب تعامل تغییر خواهد کرد. زبان دیپلماسی این نقش را ایفا میکند.
الگوی راهحل پیشنهادی: “توافق مرحلهای با تضمین متقابل”
یک راهحل واقعگرایانه برای رم، میتواند الگوی توافق چندمرحلهای مبتنی بر اعتمادسازی متقابل باشد:
– مرحله اول: کاهش غنیسازی تا سطح مشخص، رفع بخشی از تحریمها در حوزه بشردوستانه.
– مرحله دوم: بازگشت کامل به پروتکل الحاقی با نظارت کامل آژانس، صدور مجوزهای صادرات نفت.
– مرحله سوم: گشایش دیپلماتیک بهسوی مذاکرات جامع امنیت منطقهای.
جمعبندی: آیا رم نقطه رهایی است؟
مذاکرات رم اگرچه تکرار صحنههای دیپلماسی قدیمی است، اما در دل خود فرصتی نوین برای بازتعریف بازی میان ایران و غرب دارد. اگر طرفین قواعد بازی را تغییر دهند، نهتنها از “معمای زندانی” رها میشوند، بلکه میتوانند یک توافق هوشمندانه و تدریجی بسازند که در آن، امنیت، احترام و منافع مشترک همزمان وجود دارد.
و شاید برای نخستینبار، حل مسئله واقعاً ممکن شود.
عمران بائوج خوشامیان – پژوهشگر روابط بینالملل