رقص اژدها در میدان قدرت؛ رازهای موازنه‌سازی چین در جهان پرآشوب

چین نه با هیاهو، که با رقص نرم و پیوسته در میدان قدرت جهانی حرکت کرده است. این رقص اژدها نشان می‌دهد که در جهانی پرآشوب، پیروزی نه از آنِ شتاب‌زدگان، بلکه از آنِ صبورانی است که اقتصاد را محور، تاریخ را پشتوانه و دیپلماسی را ابزار می‌دانند.

وقایع صنعت – یک قرن پیش، چین تکه‌تکه، تحقیرشده و زیر چکمه استعمار اروپایی و ژاپنی بود. جنگ‌های تریاک، معاهدات نابرابر و از دست رفتن حاکمیت ملی، خاطره‌ای شد که هنوز در ذهن رهبران چین زنده است. اما امروز همان سرزمین، دومین اقتصاد بزرگ جهان است؛ «اژدهایی» که بی‌صدا اما پیوسته، معادلات قدرت بین‌المللی را تغییر می‌دهد.

چین این مسیر را نه با تقابل مستقیم، که با موازنه‌سازی هوشمندانه طی کرد؛ الگویی که برای بسیاری از کشورها ـ از جمله ایران ـ می‌تواند الهام‌بخش باشد.

ریشه‌های تاریخی موازنه‌سازی چینی
تمدن مرکزی و زخمی از تاریخ: چین خود را «کشور میانه» می‌دانست، اما قرن تحقیر، به رهبرانش آموخت که بدون قدرت اقتصادی و انسجام اجتماعی، هیچ قدرتی پایدار نمی‌ماند.

کنفوسیوس و فرهنگ هماهنگی: فلسفه سیاسی چین بر تعادل، صبر و پرهیز از درگیری مستقیم استوار است.

آینه شوروی: سقوط شوروی نشان داد که اتکای صرف به قدرت نظامی، بدون مشروعیت اقتصادی و اجتماعی، نتیجه‌ای جز فروپاشی ندارد. چین مسیر متفاوتی را برگزید: اصلاحات اقتصادی، صبر راهبردی و بازسازی قدرت ملی.

ابزارهای موازنه‌سازی چین

۱. موازنه نرم: قدرت خاموش
اقتصاد به مثابه سلاح: طرح «یک کمربند ـ یک راه» شبکه‌ای از وابستگی اقتصادی ساخته که آسیا، آفریقا و اروپا را درهم تنیده است.

نهادسازی موازی: چین علاوه بر حضور در نهادهای جهانی(سازمان ملل، WTO)، نهادهای تازه‌ای مانند بانک سرمایه‌گذاری زیرساخت آسیا(AIIB) و بریکس پلاس را خلق کرده است.

دیپلماسی چندجانبه: برخلاف برخی قدرت‌ها که تک‌رو هستند، چین خود را شریک «چندجانبه‌گرا» معرفی می‌کند.

۲. موازنه سخت: قدرت نمایان
ارتش مدرن: چین در دو دهه گذشته ارتش آزادی‌بخش خلق را به نیرویی مدرن با قابلیت دریایی، فضایی و سایبری بدل کرده است.
اتحادهای غیررسمی: به‌جای ناتو و پیمان‌های سخت، چین شبکه‌ای از «شراکت‌های راهبردی» را با روسیه، ایران، پاکستان و آفریقا ساخته است.
ابهام راهبردی: در موضوعاتی چون تایوان یا دریای جنوبی چین، سیاست «ابهام حساب‌شده» را به‌کار می‌گیرد تا هزینه اقدام رقبا را بالا ببرد.

درس‌هایی برای ایران و جهان در حال گذار
۱. صبر راهبردی: عجله در تقابل مستقیم با قدرت‌های بزرگ، فرسایشی و پرهزینه است. چین دهه‌ها صبر کرد تا وزن اقتصادی و سیاسی‌اش افزایش یابد.

۲. اقتصاد، ستون قدرت: هیچ سیاست خارجی موفقی بدون ستون اقتصاد پایدار نمی‌شود. چین ابتدا به اقتصاد پرداخت، سپس سیاست جهانی را به خدمت گرفت.

۳. چندلایگی روابط: وابستگی به یک بلوک یا یک قدرت بزرگ خطرناک است. چین همزمان با آمریکا، اروپا، روسیه و آفریقا تعامل دارد.

۴. تاریخ به مثابه سرمایه سیاسی: چین «قرن تحقیر» را به نماد ملی‌گرایی تبدیل کرد؛ تجربه‌ای که نشان می‌دهد تاریخ می‌تواند ابزار مشروعیت و انسجام داخلی باشد.

۵. موازنه نرم قبل از موازنه سخت: چین نخست ابزارهای اقتصادی و نهادی را به‌کار گرفت، سپس در صورت لزوم، قدرت نظامی را فعال کرد.

جمع‌بندی: هنر رقص در میدان قدرت
چین نه با هیاهو، که با رقص نرم و پیوسته در میدان قدرت جهانی حرکت کرده است. این رقص اژدها نشان می‌دهد که در جهانی پرآشوب، پیروزی نه از آنِ شتاب‌زدگان، بلکه از آنِ صبورانی است که اقتصاد را محور، تاریخ را پشتوانه و دیپلماسی را ابزار می‌دانند.

برای ایران و دیگر کشورهای در حال گذار، درس روشن است: قدرت پایدار تنها با ترکیب اقتصاد نیرومند، دیپلماسی هوشمند و صبر راهبردی به دست می‌آید.

https://vaghayesanat.ir/714983کپی شد!
657