چرا فولاد ایران به آستانه تعطیلی رسیده است؟

وقایع صنعت – بر اساس آخرین تحلیلهای ارائهشده، تنها در طی چهار سال و سه ماه منتهی به پایان بهار امسال، حدود ۲۷٫۳۵ میلیون تن تولید فولاد به ارزش معادل ۱۳٫۸ میلیارد دلار به دلیل قطعیهای مکرر و محدودیتهای تحمیلی در تأمین برق و گاز از دست رفته است. این رقم نه تنها نشاندهنده هدررفت عظیم ظرفیت تولیدی است، بلکه گواهی بر ضعف مدیریت منابع انرژی و عدم هماهنگی بین سیاستگذاری و اجرای عملیاتی در بخش صنعت است.
افزایش چشمگیر هزینههای حاملهای انرژی، نقطه عطف بحران فعلی محسوب میشود. قیمت برق مصرفی در این صنعت از حدود ۸۰ تومان در سال ۱۳۹۹ به بیش از ۸ هزار تومان در سال جاری رسیده که معادل ۱۱ تا ۱۲ سنت در هر کیلوواتساعت است — رقمی بالاتر از بسیاری از کشورهای همسایه. به همین ترتیب، قیمت گاز صنعتی نیز از ۲۶۰ تومان در مترمکعب به بیش از ۷ هزار و ۳۰۰ تومان افزایش یافته است. این شتاب تورمی در هزینههای عملیاتی، بهویژه در شرایطی که تولیدکنندگان فولاد با محدودیت دسترسی به انرژی نیز مواجه هستند، تحملناپذیر شده است.
در همین راستا، وضعیت مالی شرکتهای بزرگ فولادی نیز نگرانکننده است. بررسیهای اخیر نشان میدهد که سود خالص یازده شرکت بزرگ بورسی فعال در این حوزه — که اغلب مزیتهای رقابتی بیشتری نسبت به سایر واحدها دارند — در سهماهه نخست سال جاری نسبت به دو سال قبل به ترتیب ۴۵ و ۵۲ درصد کاهش یافته است. در صورت حذف یکی از بزرگترین واحدهای تولیدی که دسترسی بیشتری به منابع دارد، این کاهش به ۶۳ و حتی ۸۰ درصد میرسد. جمع سود خالص این شرکتها در بهار امسال معادل تنها ۴۶ میلیون دلار بوده، در حالی که دو سال پیش این رقم به ۴۰۸ میلیون دلار میرسید؛ کاهشی معادل هشتاد درصدی در ارزش دلاری سودآوری.
مشکلات مالی و انرژی، تنها بخشی از بحران نیست. نظام صادراتی نیز با اختلالات ساختاری مواجه است. قیمت فوب شمش فولادی ایران در بازارهای جهانی حدود ۴۱۵ تا ۴۲۰ دلار در هر تن است، اما پس از کسر هزینههای صادراتی و تبدیل به ریال با نرخ ارز مبادلهای، معادل هر کیلوگرم به تولیدکننده کمتر از ۲۸ هزار تومان بازمیگردد. در مقابل، هزینه تمامشده تولید این محصول بالاتر از این رقم است و هر کیلوگرم صادرات، معادل زیان حدود ۳ هزار تومانی برای تولیدکننده محسوب میشود. با این حال، شرکتها مجبور به صادرات هستند تا بتوانند نیازهای ارزی خود را تأمین کنند و از صف طولانی تخصیص ارز خارج شوند.
در این میان، کارتهای بازرگانی یکبار مصرف و اجارهای به ابزار دست دلالان تبدیل شدهاند. بسیاری از این مجوزها بدون تعهد به بازگشت ارز یا انجام فعالیت تولیدی واقعی استفاده میشوند، در حالی که تولیدکنندگان واقعی کنار گذاشته میشوند. برخی نیز از این فرصت برای واردات کالاهای غیرمرتبط با فولاد، مانند خودرو و قطعات، و عرضه آنها در بازار آزاد با سودهای چندبرابری استفاده میکنند.
با توجه به نقش فولاد آلیاژی به عنوان حلقه اتصال بین صنعت فولاد و صنایع ملی، لزوم بازنگری در سیاستهای انرژی، قیمتگذاری، صادرات و حمایت از تولید داخلی بیش از پیش احساس میشود. این صنعت تنها ۰٫۱۴ درصد از مصرف آب کشور را به خود اختصاص داده و اتهامات ناعادلانهای که به آن وارد میشود، بیش از حد واقعیت است. بحران آب و فرونشست زمین عمدتاً ناشی از مدیریت نادرست بخش کشاورزی با ۹۴ درصد سهم مصرف آب است.
برای نجات این صنعت حیاتی، لازم است رویکرد سیاستگذاران از بیتفاوتی به حمایت فعال تغییر کند. تعیین قیمت عادلانه انرژی، اصلاح نظام صادراتی، حذف دلالی و حمایت واقعی از تولیدکنندگان واقعی، تنها راه نجات این بخش از تعطیلی جمعی است. بدون اقدام فوری، چرخهای بسیاری از صنایع کلیدی کشور متوقف خواهند شد.