آیا آمریکا قادر به درک قدرت بازدارندگی ایران است؟

وقایع صنعت – جنبش هوادار ترامپ که با شعار مخالفت با جنگهای خارجی و نئومحافظهکاران به قدرت رسید، اکنون در آزمونی سرنوشتساز قرار گرفته است. ترامپ، با وعدههای فریبنده دوری از باتلاقهای خاورمیانه، توانست موجی از نارضایتی عمومی را با خود همراه کند. اما شواهد نشان میدهد که این وعدهها چیزی جز نقابی برای پنهان کردن نیات شوم او نبودهاند. اکنون، زمزمههای جنگ با ایران در واشینگتن به گوش میرسد و چهرههای به ظاهر ضدجنگ نزدیک به ترامپ، همچون تاکر کارلسون، استیو بنن، مارجری تیلور گرین و رند پاول، به تکاپو افتادهاند. این افراد، با متهم کردن نتانیاهو و جنگطلبان واشینگتن به دامن زدن به تنشها، سعی در تطهیر چهره ترامپ و منحرف کردن افکار عمومی دارند.
اما آیا این تلاشها ثمربخش خواهد بود؟ واقعیت این است که سیاستهای ترامپ در قبال ایران، از همان ابتدا نشانههای یک برنامه از پیش تعیینشده برای جنگ را به همراه داشت. تحریمهای فلجکننده، ترور ناجوانمردانه سردار سلیمانی و خروج یکجانبه از برجام، همگی حلقههای یک زنجیره بودند که در نهایت به این نقطه ختم میشوند: جنگی تمامعیار با هدف نابودی جمهوری اسلامی ایران.
اگر ترامپ از ابتدا با استراتژی مشخصی گام برداشته باشد، که شواهد نیز بر آن دلالت دارد، مخالفتهای ظاهری جناح ضدجنگ، هیچ تأثیری نخواهد داشت. تصمیم برای جنگ، مدتها پیش در اتاقهای فکر نومحافظهکاران و صهیونیستها گرفته شده است و ترامپ، تنها مجری این طرح شوم است.
اما اشتباه محاسباتی بزرگ آمریکا و متحدانش در این است که قدرت و اراده پولادین ملت ایران را دستکم گرفتهاند. ایران، با تکیه بر توانمندیهای بومی و ایمان راسخ به پیروزی، در برابر هرگونه تجاوزی ایستادگی خواهد کرد و نه تنها از کیان خود دفاع می کند، بلکه به یاری خداوند، خوابهای آشفته دشمنان را برای همیشه آشفتهتر خواهد ساخت. پیروزی از آنِ جبهه حق است و شکست و رسوایی، سرنوشت محتوم مستکبران و جنگطلبان خواهد بود.