غیرت ایرانی رمز پایداری در برابر تفرقه افکنی غرب

وقایع صنعت – سیاست خارجی غرب، بهویژه رویکرد واشینگتن در قبال کشورهایی که آنها را خصم تلقی میکند، به شکلی فزاینده گرایش به تحریک و ترویج تفرقه و تجزیه از خود نشان میدهد. این استراتژی، متعاقب قطع روابط پارلمان اروپا با نهادهای رسمی ایران در سال ۲۰۲۲، این قاره را به بستر مناسبی برای فعالیت جریانهای اپوزیسیون افراطی نظیر سلطنتطلبان، سازمان مجاهدین خلق و گروههای جداییطلب قومی بدل ساخته است.
بر خلاف تصور مذکور، ایران نه کشوری شکننده و مستعد تجزیه، بلکه ملتی است با جمعیتی بالغ بر ۹۰ میلیون نفر، سرشار از حس عمیق هویت تاریخی و فرهنگی. در حالیکه تحلیلگران غربی غالباً بر تنوع قومی ایران تمرکز دارند، همواره قدرت بیبدیل ناسیونالیسم ایرانی به عنوان نیروی متحدکننده را نادیده گرفتهاند. سالها فشار خارجی، از تحریمهای فلجکننده گرفته تا عملیات پنهان و حتی جنگهای تحمیلی، نه تنها به تضعیف، بلکه به تقویت انسجام ملی کشور ما انجامیده است.
پندار خام فروپاشی ایران از طریق تحریک احساسات جداییطلبانه یا تصور شورش در برخی شهرها به دستور واشینگتن و تلآویو، ریشه در کجفهمیهای استراتژیک و عدم شناخت صحیح از واقعیتهای میدانی ایران دارد. ضروری است که غرب به جای دلبستن به این اوهام، مسیر واقعبینانه تعامل سازنده را در پیش گیرد.
در نهایت، پایداری و انسجام بینظیر ملی ایران، نه تصادفی، بلکه ریشه در فهم عمیق تاریخی و فرهنگی ملتی دارد که در پرتو رهبری بصیر و هدایتکننده، و با تکیه بر “غیرت” و حس میهنپرستی ذاتی خود، هرگونه توطئه تجزیه و تفرقه را به فرصتی برای تقویت وحدت و استقامت تبدیل کرده است. این غیرت ملی است که در برابر فشارها قد علم میکند و این انسجام ذیل رهبری هوشمندانه است که از دل تهدیدها، فرصتهای بالندگی میسازد. ایران نه تنها جزیرهای منزوی نیست، بلکه کشوری است با ارادهای پولادین که ریشههای همبستگیاش فراتر از محاسبات سطحی سیاست خارجی است و با اتکا به ظرفیتهای درونی و رهبری یکپارچه، در مسیر توسعه و پیشرفت گام برمیدارد. درک این حقیقت، راه را برای تعامل واقعبینانه و احترام متقابل هموار میسازد، چرا که نادیده گرفتن این ارکان اساسی هویت ملی، تنها به تداوم توهمات و تشدید سوءتفاهمها منجر خواهد شد.